خوب و بد:

امروز خوب بود.

امروز بد بود.

دوستان جدید پیدا کردم.

 

 

صدایت زیباست:

 

 تو عالی هستی:

 جهان ناقص است.

شما دنیا را بهتر می کنید. 

دست ها و صورت ها:

دستام خسته شده. 

وقتم داره تموم میشه.

 

یک روز طولانی

 یک روز طولانی:

 

سبک ها :

آشوب 

نماهای جانبی:

بالا، پایین، جلو، عقب - طرفین.

 

 

همه چیز قدیمی می شود:

من پیر شدم.

شما برای همیشه جوان خواهید بود.

تو من را فراموش خواهی کرد.

من پیر شدم.

 

 چهره ها:

 چهره اش به خورشید می‌خندد...

 

یکشنبه...

ماشینم را تمیز کردم.

یه نرم افزار جدید پیدا کردم:

 

بد، بدتر، بدترین:

امروز کشیدم.

امروز خسته بودم. من امروز زشتم. 

روز بد:

 

 

صورت بیشتر، سیب زمینی کمتر:

 

 

خوب و بد: 

امروز خیلی خسته بودم:

من هم کمی غمگین بودم.

 

 

همه چیز و هیچ چیز:

 

 

چیزی...

فکر کنم به چیزی آسیب زدم.

جگرم رفته بود و دزد آن را دور انداخت.

 

روباه، بینی، صورت، جادو...

 من ماسک و آینه را دوست دارم.

 من از صورت زشت خوشم نمياد .

چي دوست داري؟

از چي خوشت نمياد؟

 

دو قدم جلوتر رفتم. 

و يک قدم به عقب .

روباه، چشم، سحر و جادو:

 دهان روباه، چشمان انسان...

 

 صورت ها و گل ها:

 گل سر شود، چهره را بدر.

 روز من مثل دیروز زود شروع می شود.

 

 پنجه و صورت روباه:

 تمرین نتیجه خواهد داد.

مردی نیست که با تمرین پاهایش را نرم نکند.

کار شایسته با تلاش است.

 

یک روز مه بود.

برخی از درختان آسیب دیده اند.

کدام روباه را بیشتر دوست داری؟

 بهار کجاست؟

 همه چیز با یخ پوشیده شده است.

 

چشم ها:

 من خیلی خسته ام.

 

امروز سخت بود:

کار امروز سخت بود.

نقاشی های من امروز بد هستند.

من تسلیم نخواهم شد!

بهار امسال تنبل است:

گل ها به ساعت زنگ دار توجه نکردند.

برف فقط نیمه ذوب شده است.

پرندگان فقط از یک بال استفاده می کنند.

آرزوهای ۱۴۰۲ من در سال ۱۴۰۳ برآورده خواهند شد.

 روباه های بد:

امروز نمی توانم نقاشی بکشم. 

هوا دوباره برفی است :

امشب شب خوبی برای کشیدن چشم است.

روباه برگشته است 

دندان و دهان باز وجود دارد.

من در مورد روباه یاد میگیرم.

روباه ها موش می خورند.

امروز یک روز عادی است:

من امروز کار می کنم.

من امروز بازی نمی کنم.

امروز کار میکنی؟

من می خواهم امروز بازی کنم. 

می خواهی بازی کنی؟

 این تصویر روز است

سه هفته

بوته ها و برگ ها:

من به یک دست ثابت نیاز دارم.

تمرین، تمرین و تمرین!

گیاهان کوچک همه جا هستند.

 

 

روز بیستم

عصای چوب و تیرهای چوبی:

به درخت می‌آیی، پیامی برای باد داری؟

فقط به خودم می‌نویسم.

 

روز نوزدهم

این ناهار من است.

امروز برای ناهار سالاد دارم.

سالاد شیرازی نیست.

سالاد من حاوی:

خیار;

گوجه فرنگی;

پیاز سبز;

فلفل دلی (قرمز رنگی);

و

کرفس.

 

 

 

روز هجدهم

 الماس و زنگار

(موسیقی و ترانه)

 دختر روی صدف اشاره است
به نقاشی "تولد ونوس" اثر ساندرو بوتچلی

(فارسی متن ترانه)

روز هفدهم

سنگ ها و برگ ها و دانه ها.

من پاییز و بهار را دوست دارم.

طبیعت در بهار و پاییز برهنه است.

تابستان و زمستان طبیعت را پنهان می کند.

به رنگ سبز و سفید پوشیده شده اند.

روز شانزدهم

کنده درخت زیبا هستند.

طبیعت بیشتر از روباه وجود دارد.

روز پانزدهم

دیروز تعطیل بود.

 ۲۲ مارس روز "قهوه با یک دوست" بود. 

 

روز چهاردهم

 روباه خمیازه می کشد

 

 

 

 

 

 

امروز بهار است.

زندگی به سرزمین باز می گردد.

روز سیزدهم

 

روز دوازدهم

دست‌ها خیلی سختند که بشود نقاشی کرد.

روباه تا بهار خوابیده است.

فردا روباه بیدار می‌شود

روز یازدهم

 یادگیری من ادامه دارد

 

 

 

 

 

 

چشمت روی سر من است

روز دهم:

 خز، مو و پوزه.

 

 

 

 

 

 

تو اهل اینجا نیستی.  چی چه می گردی؟ 

 

روز نهم

 روباه کجا رفت؟

 

 

 

 

 

 

 روباه رودخانه را عبور کرد.

روز هشتم

 پنجه روباه.

 

 

 

 

 

 

انگشت پا "لوبیا".

پنجه ها. 

 

روز هفتم

 چهارشنبه‌سوری پیروز!

 

 

 

 

 

 

 زردی من از تو، سرخی تو از من!

روز ششم:

 روباه بینی:

 

آیا شما هم بینی ناز دارید؟

روز پنجم

 چشم های روباه:

 

 

 

 

 

 

چشم شوخ داشتن  ...

تو را دیدن از دست دادم...

روز چهارم

 گوش روباه.

 

 

 

 

 

 

ماجراجویی بیرونی امروز: